پانیذ پانیذ ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 2 روز سن داره

پانیذ مامان

امروز بعد از سالها دوباره تصمیم گرفتم بیام سراغ وبلاگ پانیذ جون امیدوارم بتونم ادامه بدم

بازم پارمیس

دیشب خواب پارمیس رو دیدم و از وقتی که بیدارشدم خیلی حال بدی دارم و احساس دلتنگی تو خواب هم ازش دور بودم و نمی تونستم در آغوش بگیرمش . عزیزم خیلی دلم برات تنگ شده بود همین که اومدی به خوابم ازت ممنونم و از اعماق وجودم بهت می گم دوستت دارم .   ...
19 تير 1392

اگر بودم

این هم به دعوت مامان آرمیتا جون........... اگر ماهي از سال بودم ....... همین مردادی که هستم بودم اگر روزي در هفته بودم ....... پنج شنبه بودم -  اگر عدد بودم ........ 9 روخیلی دوست دارم چون عدد شانس منه اگر نوشيدني بودم .............. آب زلال بودم اگر ثواب بودم ............ دوست داشتم به همه کمک کنم و هیچ کس غمی در دل نداشته باشه وقتی از غم دیگران با خبر می شم دلم میگیره اگر درخت بودم ........... سرو بودم آزاد و رها اگر ميوه بودم ......... تمشک بودم اگه گل بودم ........ نسترن بودم اگه آب و هوا بودم .......... برفی بودم چون سرمای برف هم دل نشین است اگه رنگ بودم ...
11 تير 1392

آخرین پروژه

دیگه تموم شد . پانیذ از شیشه  گرفته شد و من هم راحت . الان یک هفته ای هست که پانیذ شیشه نمی خوره و شیر رو با لیوان آموزشی می خوره . به قول خودش بزرگ شدم دیگه ..............
10 تير 1392

بدون عنوان

  من دلم می خواهد،بنویسم از عشق قلمم باش و بگو دل هر پاره ی کاغذ تنگ است بنویس: دل هر شیشه مه روی زمینی سنگ است   ...
9 تير 1392

جملات کوتاه

تنها و ظیفه تو در زندگی      این باش د:                        با خودت رو راست باش.. ........................................................................................................   بعضی ترانه‌ها را می توان بارها و بارها گوش داد بعضی انسان‌ها را می‌توان بارها و بارها دوست داشت ! ایلهان برک   ......................................................................................................   قدر آدمها...
9 تير 1392

جمله های کوتاه!!

    ١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١ بابا جون، من رمز واقعی خوشبختی را کشف کرده ام و آن این است که باید برای حال زندگی کرد و اصلا نباید افسوس گذشته را خورد یا چشم به آینده داشت، بلکه باید از همین لحظه بهترین استفاده را برد ! بابالنگ دراز جین وبستر    ١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١١ گفت خیلی میترسم، گفتم چرا ؟ گفت چون از ته دل خوشحالم... این جور خوشحالی ترسناک است…پرسیدم آخر چرا و او جواب داد وقتی آدم این جور خوشحال باشد سرنوشت آماده است چیزی را از آدم بگیرد! بادبادک باز خالد حسینی   ١١١١١١١١١١...
8 تير 1392